Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-05-06@08:34:00 GMT

جوانی کیومرث پوراحمد از زبان منتقد با سابقه سینما

تاریخ انتشار: ۱۷ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۷۰۴۰۹

کیومرث پوراحمد یک روز صبح تصمیم گرفت صدای ساعت را ببندد و قید کار در کارخانه ذوب آهن اصفهان را بزند و دنبال دلش را بگیرد و به عشق سینما راهی تهران بشود.

اینها جملاتی است که کیومرث پوراحمد سال‌ها پیش در گفتگو با رفیق قدیمی‌اش، احمد طالبی‌نژاد، منتقد و کارشناس باسابقه سینما گفته.

و حالا این یار دیرین که از انتشار خبر درگذشت ناگهانی پوراحمد همچنان بهت‌زده است، در گفتگو با ایسنا از ورود این فیلمساز به سینما می‌گوید، از نسلی که رویاهایش بر باد رفته و از علاقه و عِرق این فیلمساز به ادبیات.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

طالبی‌نژاد با اشاره به سرآغاز ورود پوراحمد به سینما می‌گوید: اولین نکته‌ای که درباره زنده‌یاد پوراحمد می‌توان گفت این است که کارش را از نقدنویسی و درواقع از کار مطبوعاتی آغاز کرد و البته منتقد حرفه‌ای و پرکاری نبود. گه گاه درباره فیلم‌هایی که می‌دید و از آنها خوشش می‌آمد، از جمله فیلم «آرامش در حضور دیگران» ناصر تقوایی نقدهای کوتاهی در نشریات معدودی که آن دوره به سینما می‌پرداختند، می‌نوشت و برخلاف آنچه در یکی از شبکه‌های خبری گفته شد، تحصیل‌کرده سینما نبود.

به عنوان کسی که دوستی سی و اندی ساله‌ای با او داشتم، فکر نمی‌کنم در دانشکده‌ای تحصیلات سینمایی کرده باشد. بعد از اینکه دیپلمش را گرفت، به خدمت سربازی رفت و در سپاهی‌دانش معلم شد و بعد از بازگشت به اصفهان به عنوان کارمند به استخدام کارخانه ذوب آهن در آمد. در گفتگویی که سال‌ها پیش با او داشتم، توضیح داد که چگونه از کار در این کارخانه، دست کشید. او خود گفته بود، «یک روز صبح هرچه ساعت زنگ زد تا بلند شوم و برای رفتن به کارخانه آمده شوم، بیدار نشدم و زنگ ساعت را بستم» و این چنین بود که قید کار دولتی و کارمندی را زد و برای پیگیری علایقش راهی تهران شد.

طالبی‌نژاد ادامه می‌دهد: او مانند بسیاری از هم‌نسلان ما از کودکی، ناخواسته در معرض سینما قرار گرفته و به نوعی مرض سینما به جانش افتاده و بشدت عاشق فیلم و سینما بود. بعدها که کمی بزرگتر شد، به واسطه حضور برادر بزرگترش، منوچهر که آن زمان به عنوان بازیگر در سینما فعالیت می‌کرد، علایق او به سینما بیشتر  هم شد و به تهران آمد و این در و آن در زد تا وقتی به عنوان دستیار در سریال «آتش بدون دود» در کنار نادر ابراهیمی مشغول به کار شد و این سرآغاز ورود او به فعالیت هنری بود.

یعنی با تلاش فردی و پیگیری شخصی‌اش، وارد این فضا شد نه به واسطه امکانات ویژه یا تحصیلات مرتبط. نمونه پیش از پوراحمد، ناصر تقوایی است که اتفاقا پوراحمد بشدت متاثر از او بود. ورود این دو به سینما و کارکرد هر دو آنها در این هنر تقریبا شبیه هم است.

وی با تشریح دوره‌های مختلف فیلمسازی پوراحمد اضافه می‌کند: در چند مرحله فیلمسازی کرد. ابتدا فیلم‌های کوتاهی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساخت و بعد فعالیت خود را در همکاری با نادر ابراهیمی در سریال «آتش بدون دود» به عنوان دستیار کارگردان و سپس دستیار تدوین ادامه داد که به گفته خودش و نیز زنده‌یاد ابراهیمی، بخش‌هایی از این سریال را پوراحمد کارگردانی کرد و پس از آن با فیلم کوتاه «زنگ اول زنگ دوم» که حدیث نفس خودش بود، وارد فیلمسازی مستقل شد و بعد فیلم‌هایی مانند «بی‌بی چلچله» و «تاتوره» و ... را ساخت و بعد هم که وارد تلویزیون شد، با سریال بی‌نظیر «قصه‌های مجید» موقعیت خیلی خوبی در سریال‌سازی به دست آورد. همچنانکه سریال بعدی‌اش «سرِنخ» یکی از معدود سریال‌هایی است که رنگ و بوی ایرانی دارد و شخصیت‌هایش همه آشنا هستند و هویت و شناسنامه ایرانی دارند.

او یکی از ویژگی‌های عمده در کار پوراحمد را حال و هوای ادبی در آثار این فیلمساز می‌داند و در این باره توضیح می‌دهد: اغلب آثار او در ژانرهای گوناگون، از آثار ادبی ایرانی یا خارجی اقتباس شده‌اند و این خیلی مهم است چراکه ادبیات در همه جای دنیا پشتوانه بسیار خوبی برای سینماست و بسیاری از فیلم‌های خوب تاریخ سینمای جهان به شکلی از آثار ادبی کلاسیک یا مدرن اقتباس شده‌اند و این روند همچنان هم ادامه دارد. به هر روی، پوراحمد از معدود فیلمسازان موفق ماست که این گرایش را داشت و به پشتوانه ادبی ساخته‌هایش توجه بسیاری می‌کرد و آثار خیلی خوبش مانند «قصه‌های مجید» و «بی‌بی چلچله»، «خواهران غریب»، «اتوبوس شب» و ... همه اقتباسی هستند.

طابی‌نژاد در ادامه، کودکی ناتمام پوراحمد را که نام کتاب خاطرات این هنرمند هم هست، سرگذشت تلخ یک نسل می‌داند و یادآوری می‌کند: سرگذشت تلخ نسل ماست. در آن دوران، در آن برهوت فرهنگی که امکانات مانند امروز نبود و بخصوص که پوراحمد متولد نجف‌آباد بود و نه خود اصفهان، دستیابی به سینما برایش هیچ هم آسان نبود.

ظاهرا در نجف‌آباد تنها یک سینما بوده و علاقه‌مندان به سینما خیلی سخت می‌تواستند در آن فیلم ببییند. به هر حال ما نسل رویازده‌ای بودیم و پر از حسرت و عسرت که آن را در کتاب «کودکی ناتمام» پوراحمد خیلی شدید می‌بینیم. او در خانواده‌ای پر جمعیت با ده دوازده خواهر و برادر بزرگ شده بود. هرچند شغل پدرش نسبتا خوب بود و در بازار اصفهان فرش فروشی داشت و دست‌شان به دهن‌شان می‌رسید، با این همه در آن شلوغی و ازدحام خانوادگی و با در نظر گرفتن اینکه همه خانواده‌ها دوست داشتند فرزندان‌شان دکتری، مهندسی، چیزی بشود، اینکه کسی بخواهد راه نامتعارفی برود و مثلا سینما را انتخاب کند، نکته مهمی است.

آنچنانکه سریال «قصه‌های مجید» هم تلفیقی است از داستان هوشنگ مرادی کرمانی به اضافه خاطرات و تجربه‌های زیستی خود پوراحمد و از آنجا که سریال در اصفهان هم ساخته شده، رنگ و بوی بومی بیشتری هم به خود می‌گیرد. یعنی آدمی که مانند مجید راه دشواری را طی کرده تا به آرزوهایش برسد یا اصلا نرسد چراکه سالهاست بخشی از آرزوهای نسل ما بر باد رفته.  

احمد طالبی‌نژاد سخنانش را این گونه به پایان می‌برد: من هم مانند همه مردم و با اینکه دوستی سی و اندی ساله‌ای با کیومرث پوراحمد داشتم، همچنان در شوک هستم و ناباورانه فکر می‌کنم که آدمی مانند او با آن قد و قامت و آن ویژگی‌ها واقعا دست به خودکشی زده و اگر چنین کرده، چرا؟!

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: کیومرث پوراحمد طالبی نژاد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۷۰۴۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

هر ماما یک سفیر جوانی جمعیت

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما آبادان؛ پنجـم مـاه می، مصادف با ۱۶ اردیبهشت، در راستای سلامتی مادر و نوزاد از سـوی سازمـان بهداشت جهانی و کنفدراسیون بین المللی مامایی به نام «روز جهانی ماما» نام گذاری شده است.

شعار امسال "هر ماما یک سفیر جوانی جمعیت"است که جایگاه والای جامعه‌ی پرتلاش مامایی در اجرای موفق برنامه جوانی جمعیت به عنوان یکی از سیاست‌های کلان حکمرانی سلامت، که ضامن حیات و توسعه نهاد اصیل خانواده بوده است.
خانم حردانی مامایی آبادانی با ۱۶سال سابقه‌ی کار است که از مادران و نوزادان زیادی مراقبت کرده است و به تازگی موفق شده از سقط چهارجنین سالم با مشاوره جلوگیری کند. 

دیگر خبرها

  • پارسا پیروزفر و اخاذی از زنان ثروتمند ؛ سکانسی که پربازدید شد | ببینید
  • بیوگرافی و اسامی بازیگران سریال خاله خانم
  • هر ماما یک سفیر جوانی جمعیت
  • جشن امضای «احتضار» برگزار می‌شود
  • رونمایی و جشن امضای کتاب عکس «احتضار»
  • پاسخ مرتضی‌علیزاده به منتقد «هفت»: سینما بر همه‌چیز مقدم است
  • تصویر قدیمی از بازیگر معروف و برادرزاده‌اش + عکس
  • مشکلات طرح جوانی جمعیت از زبان یکی از مادران مشمول طرح
  • بارش باران کم سابقه در اهواز
  • بلومبرگ: عربستان فعالان منتقد اسرائیل را دستگیر می‌کند